سال پار و درست در همان نخستین ساعات روز بود که انفجاری مهیب کابل را لرزاند، انفجاری شوم و هولناک که حکایت از مرگ و خون و خاکستر میکرد.
خبرنگاران طبق معمول وبه دستور سردبیران، کوله بر دوش و کمره در دست، با قلمی و کتابچهگکی خُرد عازم محل رویداد شدند. هر چه زودتر بهتر، همه به دنبال تهیه جزییات خبر بودند و با کمرهها قطار ایستادند تا از خونهای جاری در خیابان تصویر بگیرند و به جهان نشان بدهند که ما از خون و خاکستر خسته شدهایم.
انفجار دقیقا در دو راهی ششدرک و رو به روی وزارت شهرسازی و اراضی رخ داده بود و خبرنگاران در آن سوی سرک، دیوار کوچکی از کمره های شان ساختند تا بهتر رویداد را پوشش بدهند.
کسی چی میدانست که به ثانیه اکنون و در همان لحظه، انفجاری دیگر و بزرگتر، خود خبرنگاران را خوراک خبر رسانهها میسازد و تصاویر آغشته به خون شان سر خط تمامی روزنامههای جهان.
انتحاری لعنتیای که هیچ کس نمیدانست از کجا و چگونه؟ به آن سرعت خود را رسانیده بود در میان خبرنگاران دکمه انفجار را زد و در دَم، در پهلوی ۲۶ تن دیگر ۹ خبرنگار نیز دنیای پر از خون و خاکستر ما را ترک کرده به سوی ابدیت رفتند. ۴ تن شدیدا زخم برداشتند که یکی تاب هزار ترکش بر جان را نیاورده و به دوستانش در بهشت پیوست.
جهانِ خبرنگاران همیشه پر از سختی و ستم است. از تنخواه ناچیزی که دریافت میکنند تا تن زدن به میان خونبار ترین رویدادها و از تهیه خبر از میان باران مرمی، تا عکس از توفان و آتش و هزار مصیبت دیگر.
اما افغانستان، دوزخِ مجسم خبرنگاران است و جهنمی هولناک برای این قشر بی غرض و مرض.
زمانی میرویس جلیل، خبرنگار بیبیسی در چارآسیاب به دستور گلبدین حکمتیار سلاخی شد و زمانی حامد نوری در مکروریان چاقو باران.
از سال ۱۳۸۰ تا اکنون نزدیک به ۱۰۰ خبرنگار در افغانستان کشته شده اند آماری که مو بر اندام آدم راست میکند و نشان میدهد افغانستان به راستی دوزخِ خبرنگاران است.
امروز در پارک شهرنو از نخستین سالگرد پرواز دستهجمعی خبرنگاران ما یادبود به عمل آمد تا نشان دهیم که هر قدر ما را بکشید و بسوزانید. ما ققنوسوار و از میان خاکستر دوباره سر بلند خواهیم کرد.
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/10942
تگ ها: